جدول جو
جدول جو

معنی یاه یاه - جستجوی لغت در جدول جو

یاه یاه
کلمه فعل، یعنی پیش بیا، (ناظم الاطباء)، پیش بیا و آن کلمه ای است که شبانان بدان صاحب خود را خوانند، (از منتهی الارب)، به تکرار و کسر ها و نیز با تسکین آن و گاهی با تنوین آن ... و گاهی های اول مفتوح شود و گویند یاهیاه، برای واحد و جمع و مذکر و مؤنث، و گاهی تثنیه و جمع بسته میشود و گویند یا هیاهان، یا هیاهون و یا هیاه (به فتح آخر) و یا هیاهتان و یا هیاهات، (ازمنتهی الارب)، صاحب اقرب الموارد آرد: یا هیاه، کلمه ای است که با آن انسان و چهارپا را می خوانند، یعنی پیش بیا، در آن مفرد و مثنی و جمع و مذکر و مؤنث یکسان است، برای آنکه از اصوات است و بعضی مثنی و جمع مؤنث کنند چنانکه برای مثنی یا هیاهان و برای جمع یا هیاهون و برای مؤنث یا هیاهه به فتح آخر و برای مثنی مؤنث یا هیاهتان و جمع مؤنث یا هیاهات گویند یعنی پیش بیایید، و رجوع به لسان العرب و المعرب جوالیقی شود، ابوحاتم گفته است گمان می کنم اصل آن در سریانی ’یاهیا شراهیا’ باشد، (از المعرب جوالیقی ص 398)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گاه گاه
تصویر گاه گاه
بعضی اوقات، گاه از گاه، گاه به گاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قاه قاه
تصویر قاه قاه
صدای خندۀ بلند، خنده با صدای بلند، قهقهه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از راه راه
تصویر راه راه
مخطط، خط دار، پارچه یا جامه که خط های باریک رنگین داشته باشد
فرهنگ فارسی عمید
دهی است از دهستان جانکی بخش لردگان شهرستان شهرکرد که در 5 هزارگزی شمال خاور لردگان، متصل به راه عمومی لردگان به پل کره واقع شده، جلگه و معتدل است و 138 تن سکنه دارد، آبش از چشمه، محصولش غلات آبی و دیمی، شغل اهالی زراعت، گله داری و ذغال سوزی، صنایع دستی جاجیم بافی و راهش مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
مقلوب شاه راه، یعنی مردی که براهها شدن پیشۀ او بود و او بدین کار شاه بود، (از لغت فرس اسدی) (از فرهنگ نظام) :
به راه اندر همی شد راه شاهی
رسید او تا بنزد پادشاهی،
رودکی (از فرس اسدی)،
، مسافر بزرگوارو عظیم القدر، (ناظم الاطباء)، شاهراه که راه پهن و بزرگ و عام است، (آنندراج) (برهان)، راه پهن وسیع مسلوک، (لغت محلی شوشتر، نسخۀ خطی متعلق بکتاب خانه مؤلف)، بمعنی شاهراه است، (فرهنگ اوبهی)، راه فراخ، جاده، (صحاح الفرس) :
به راه شاه نیاز اندرون سفر مسگال
که مرد کوفته گردد بدین راه اندر سخت،
رودکی،
و رجوع به مادۀ شاهراه و ترکیب راه شاه در ذیل مادۀ راه بمعنی طریق شود
لغت نامه دهخدا
منزلگاهی فیمابین نیشابور و ترشیز (کاشمر]. (از مرآت البلدان ج 4 ص 133)
لغت نامه دهخدا
مخطط، (ناظم الاطباء)، چیز مخطط معروف به راهدار: جامه و قبای راه راه، آنکه خطوط رنگین داشته باشد، (از بهار عجم)، الیجه، (یادداشت مؤلف)، الجه، مخفف الاجۀ ترکی، جامه راه راه رنگارنگ، (فرهنگ لغات دیوان البسۀ نظام قاری)، راه را، رارا (مخفف راه راه در تداول عامه)، (یادداشت مؤلف)، دارای خطوط متوازی نمایان و متمایز از متن پارچه خواه برجسته و خواه غیر برجسته، دارای خطوط متوازی و متمایز از متن پارچه در جهت تار، راهدار، دارای راه: مخمل راهدار، کبریتی:
سری مویش از آه حسرت سیاه
سراپرده اش از فغان راه راه،
ملاطغرا (از بهار عجم)،
در طریق شوق آسایش نمی یابد تنش
جامۀ مرد مسافر گر نباشد راه راه،
محمدقلی سلیم (از بهار عجم)،
نیست از رهزن در این راهم غمی کز فیض عشق
در بر از زخمی قبای راه راهی بیش نیست،
میرزا عبدالغنی قبول (از بهار عجم)،
شد از خون راه راه آخر تن خاکستری پوشم
شهیدان را لباس کربلایی اینچنین باید،
سعید اشرف (از بهار عجم)،
قبای راه راهی داشت در بر
که هر راهش برد دل را به راهی،
تأثیر (از آنندراج)،
- پارچه یا چیت یا قبای راه راه، پارچه و چیت و قبایی که خطوط موازی داشته باشد،
- جامۀ راه راه، جامۀ مخطط، (ناظم الاطباء)،
- ، رنگارنگ و الوان، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
بر گرفته از قهقهه بنگرید به قهقهه و قهقاه حکایت آواز خنده قهقهه: سید میران قاه قاه خندید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هاه هاه
تصویر هاه هاه
کلمه تهدید، حکایت خنده خندنده، حکایت نوحه نوحه سرا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راه راه
تصویر راه راه
مخطط، آنکه خطوط رنگین داشته باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گاه گاه
تصویر گاه گاه
به ندرت، کم و بیش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از راه راه
تصویر راه راه
دارای خطوط موازی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از راه راه
تصویر راه راه
المشارب
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از راه راه
تصویر راه راه
Streaked, Striped
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از راه راه
تصویر راه راه
rayé
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از راه راه
تصویر راه راه
줄무늬의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از راه راه
تصویر راه راه
دھاری دار
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از راه راه
تصویر راه راه
স্ট্রাইপযুক্ত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از راه راه
تصویر راه راه
ลายทาง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از راه راه
تصویر راه راه
madoa
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از راه راه
تصویر راه راه
çizgili
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از راه راه
تصویر راه راه
bergaris
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از راه راه
تصویر راه راه
ストライプ模様の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از راه راه
تصویر راه راه
פסים
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از راه راه
تصویر راه راه
धारदार
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از راه راه
تصویر راه راه
gestreept
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از راه راه
تصویر راه راه
striato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از راه راه
تصویر راه راه
riscado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از راه راه
تصویر راه راه
条纹的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از راه راه
تصویر راه راه
pasiaste
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از راه راه
تصویر راه راه
смугастий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از راه راه
تصویر راه راه
gestreift
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از راه راه
تصویر راه راه
полосатый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از راه راه
تصویر راه راه
a rayas
دیکشنری فارسی به اسپانیایی